| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است
شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد
شاگرد لب به سخن گشود و از بی وفائی یار صحبت کرد و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج با دیگری را پذیرفته است
شاگرد گفت که سال های متمادی عشق دختر را در قلب خود حفظ کرده بود و با رفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند باید برای همیشه با عشقش خداحافظی کند
شیوانا با تبسم گفت : اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد؟
شاگرد با حیرت گفت : ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود
شیوانا با لبخند گفت : چه کسی چنین گفته است
تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرار داده است
این ربطی به دخترک ندارد
هر کس دیگری هم جای دختر بود ، تو این آتش عشق را به سمت او می فرستادی
بگذار دختر برود ! این عشق را به سوی دختر دیگری بفرست
مهم این است که شعله این عشق را در دلت خاموش نکنی
معشوق فرقی نمی کند چه کسی باشد !
دختر اگر رفت با رفتنش پیغام دادکه لیاقت این آتش ارزشمند را ندارد
چه بهتر ! بگذار او برود تا صاحب واقعی این شور و هیجان فرصت جلوه گری و ظهور پیدا کند !
به همین سادگی!
رمز عبور را فراموش کردم ؟ آمار مطالب کل مطالب : 2226 کل نظرات : 13 آمار بازدید بازديد امروز : 139 نفر بارديد ديروز : 120 نفر ورودی گوگل امروز : 14 نفر ورودی گوگل ديروز : 12 نفر بازديد هفته : 419 نفر بازديد ماه : 1424 نفر بازديد سال : 6608 نفر بازديد کلي : 127120 نفر وضیعت آنلاین افراد آنلاین : 1 نفر |
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 120
بازدید هفته : 419
بازدید ماه : 1424
بازدید کل : 127120
تعداد مطالب : 2226
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1